با سلام دوستان.
اول تاپیک بگم که نه میخوام خودم رو تبرئه کنم و نه زنم رو محکوم.هر کدوم اشتباهاتی داریم و دارای دو فرزند.به خاطر اونا حاضرم از جونم بگذرم بخصوص دختر 11 سالم
حدود 20 سال هست ازدواج کردم و حاصل اون یه پسر 18 ساله هست با یه دختر 11 ساله.
همه چی خوب بود تا 5 سال پیش که با مزاحمتهای زن برادر خانمم به من همه چی شروع شد.فایل صوتی همه تماسها هست حدود 37 ساعت که ایشون از من تقاضای رابطه دارن و از من انکار.البته به خاطر بچه های اون و آبروی خودم موضوع رو بروز ندادم. تا اینکه این خانم شماره من رو میده به چند تا خانم دیگه و اونا هم که شروع میکنند به ایجاد مزاحمت.من مچ اوانا رو گرفتم و وقتی تهدید کردم که به شوهراشون موضوع رو میگم ادعا کردن شماره رو زن برادر خانمم داده و قصد اخاذی داشته.با تماس با این خانم ایشسون اول منکر موضوع بودن ولی وقتی ادله رو دیدن مجبور به قبول این عمل خود شدن ولی خواهش کردن به خاطر دخترش بگذرم ازش.
ولی ای دل غافل که وقتی شب بنده تو خواب بودم ایشون پیامهای عاشقانه برام میفرستن و خانمم میخونه.خلاصه شب ساعت 3 شب درگیر شدم با خانمم و اصرار بنده برای اینکه موضوع رو علنی نکنه چون آبروشون میره افاقه نکرد.مجبور به برخورد فیزیکی با خانمم شدم و ایشون به جرم عدم تعادل روانی بنده رو فرستادن بیمارستان روانی.بعد 16 روز بنده گواهی سلامت گرفتم ولی کار از کار گذشته بود و خانمم برای مهریه اقدام کرده بود.بعد 3 ماه اصرار بالاخره ایشون برگشتن خونه ولی مهریشون رو توافقی با دادن آپارتمان دادم.اینو بگم که ماشینی رو هم براشون خریده بودم.این دوسال باهم بودیم ولی بنده الان یه ساله به علت ضامن بودن برای یه نفر و فرار اون از ایران در زندانم.4 یا 5 ماه قبل به رفتارهای زنم مشکوک شدم و با کنترل تلفنهاشون متوجه رابطه ایشون با سه نفر شدم و این رابطه با یکی از اونا تا سطح خطرناکی بوده.ایشون اول منکر موضوع بودن ولی وقتی باز با صدای مکالماتشون روبرو شد تمنا کرد ازش بگذرم و قسم خورد دیگه تکرار نمیکنه.به خاطر بچه ها مجبور به گذش شدم چون خودشم دوست داشتم.ولی این موضوع سخت عصبیم کرد و بد جور افسرده شدم تا جایی که دستور بستری دادن بهم.حدود یه ماه پیش باز دیدم بایکی از او طرفها باز تماس داشته وقتی موضوع رو تنهایی تو ماشین گفتم و توضیح خواستم ایشون با داد و بیداد خودشو از ماشین انداخت بیرون که من میخوام بکشمش.پلیس 110 به محل اومد و گزارش ما وقع کرد(اگه این موضوع صحت داشت بنده باید بازداشت میشدم)بعد ایشون به خونه اومدن و قفل در رو عوض کردن و مانع اومدن من به خونه شدنوبعد یه هفته هم بچه ها رو فرستاده خونه پدرم که اونارم نگه نمیداره.شکایت داشت از بابت ضرب و جرح که اونم چون گزارش پزشک قانونی خراشیدگی زانو بود و منم علت رو پریدن ایشون از ماشین عنوان کردم و فعلا نتیجه نیومده تو این یه ماه.الان سفارش فرستاده که باید با طلاق توافقی ایشون موافقت کنم و من موافق نیستم.الان کلیه لوازم منزل رو که بنده خریدم و خیلی هم هست و لیشون هم جهیزیه هم نداشتن مسترد نمیکنن.به علاوه خودرویی که بنده براشون خریده بودم رو با پولهای تو حسابش که باز مال من بوده حدود 34 میلیون و طلاجات خودش و دخترم رو که حداقل با این قیمتهای طلاهای دخترم 20 میلیون میارزه.
الان سوالات
1-آیا با توجه به شرایط 12 گانه که شامل دبنده نمیشه میتونه طلاق بگیره؟
2-میشه بابت اخراج بچه ها از خونه با توجه به زندانی بودن بنده بهش اعتراض قانونی کرد؟
3-ایشون ادعای ازدواج مجدد بنده رو دارن که خلافه و نمیتونن ثابت کنن.میشه به علیه اونا اقامه دعوی کرد؟
4-مادرزنم اونو مجبور به طلاق میکنه چجوری با اون برخورد کنم؟
5-در رابطه با رابطه نا مشروع ازش شکایت کنم؟چون اصلا ترسی از این موضوع نداره
6-تا جایی که میدونم اون بخواد طلاق بگیره باید طلاق خلعی بگیره.این درسته یا غلط ؟ اونم با موافقت بنده
هر چی تماس گرفتم جواب نداده و راضی به برگشتن نیست شما چه راهی پیشنهاد میکنین.البته خودم تنها بودم مسئله راحت بود ولی اولویت برام الان بچه هام بخصوص دخترمه.
ممنون